کد مطلب:77634 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:102

خطبه 150-اشارت به حوادث بزرگ











و من خطبه له علیه السلام یومی ء فیها الی الملاحم[1].

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است. اشاره می شود در آن به سوی فتنه های عظیمه كه در زمان آینده واقع خواهد شد:

«و اخذوا یمینا و شمالا ظعنا فی مسالك الغی و تركا لمذاهب الرشد، فلا تستعجلوا ما هو كائن مرصد و لا تستبطئوا ما یجی ء به الغد، فكم من مستعجل بما ان ادركه ود انه لم یدركه و ما اقرب الیوم[2] من تباشیر غد.»

یعنی گرفتند آن قوم گمراه جانب راست و چپ راه را و راه وسط عدل[3] را واگذاشتند از جهت رفتن در راههای ضلالت و واگذاردن راههای هدایت. یعنی متصف باشند به اخلاق رذیله كه اطراف افراط و تفریط مقتضیات قوه ی شهویه و غضبیه باشد. و خالی باشند از اخلاق حسنه كه عدل و وسط باشد، پس شتاب مكنید در آمدن چیزی كه ثابت است آمدن او و متوقع است تحقق او و بطی ء و كند مدانید امری را كه می آورد او را فردا، پس چه بسیار شتاب كننده ی به امری كه اگر دریابد او را دوست می دارد كه درنیافته بود او را و چه بسیار نزدیك است به امروز ابتدای صبح فردا.

«یا قوم! هذا ابان ورود كل موعود و دنو من طلعه ما لا تعرفون. الا و من ادركها منا یسری فیها بسراج منیر و یحذو فیها علی مثال الصالحین، لیحل فیها ربقا و یعتق رقا و یصدع شعبا و یشعب صدعا، فی ستره عن الناس لا یبصر القائف اثره و لو تابع نظره. ثم لیشحذن فیها

[صفحه 657]

قوم شحذ القین نصلا.[4] تجلی بالتنزیل ابصارهم و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون كاس الحكمه بعد الصبوح!»

یعنی ای قوم من و طایفه ی من! این است زمان وارد شدن هر وعده شده (ای) و نزدیك است[5] ظاهر شدن امری كه شما نمی شناسید. یعنی زمان آن فتنه و فسادهای عظیمه ی موعوده در آخر زمان نزدیك است و ظاهر خواهد گردید به طوری كه نشناسید او را، چه مثل او را ندیده باشید. آگاه باشید و به تحقیق كه كسی كه از ما اهل بیت كه قائم آل محمد صلی الله علیه و آله باشد دریابد آن واقعه را، راه می رود در آن به چراغ روشن علم امامت و ولایت و متابعت و پیروی می كند در آن بر صفات و حالات اشخاصی كه متصف باشند به صفت صلاح و سداد.

تا اینكه وامی كند قلاده ی گردن گرفتاران ظلم و ستم را و آزاد می گرداند بندگان در تحت شدت را و متفرق می سازد جمعیت جور و طغیان را و جمع می سازد تفرقه شده های دین و ایمان را، در حالتی كه باشد در آن زمان در پنهانی از مردمان، نمی بیند كسی كه در قفای او درآید و از پی او برود اثری و نشانه ای از او را، اگر چه متابعت كند نظر و تامل را و جد و جهد كند در طلب او، پس هر آینه تیز گردانیده شود در آن فتنه ذهنهای جمعی را مثل تیز كردن آهنگر شمشیر و خنجر را و روشن گردانیده شود به قرآن دیده های ایشان و انداخته شود تفسیر قرآن در گوشهای ایشان و در شب سركشند جام شراب علم و معرفت را بعد از نوشیدن باده ی دانشمندی و هشیاری در وقت صبح بیداری از خواب غفلت.

منها

یعنی بعضی از آن خطبه است:

«و طال الامد بهم لیستكملوا الخزی و یستوجبوا الغیر حتی اذا اخلولق الاجل و استراح قوم

[صفحه 658]

الی الفتن و اشالوا عن لقاح حربهم و لم یمنوا علی الله بالصبر و لم یستعظموا بذل انفسهم فی الحق، حتی اذا وافق وارد القضاء انقطاع مده البلاء، حملوا بصائرهم علی اسیافهم و دانوا لربهم بامر و اعظهم.»

یعنی دراز كشیده مدت عمر آن طایفه جبار طاغیه از برای اینكه تمام گردانند استعداد ذلت و خواری خود را و مستوجب گردند تغییر اوضاع خود را، یعنی مهلت داد خدا ایشان را از برای اینكه زیاد گردانند گناه و عصیان را و مستوجب شوند تغییر نعمت را از ایشان، از جهت عقوبت ایشان، تا زمانی كه خلیق و سزاوار شد مرگ از برای ایشان و دریافتند جماعتی راحت توجه به سوی فتنه ها را و بلند شدند از برای تحمل جنگ به ایشان، منت نگذاشتند بر خدا در صبر و حوصله كردن به مشقت جهاد و بزرگ نشمردند بخشش نفسهای خود را در راه حق، تا زمانی كه موافق گردید قضای حتمی خدا منقطع شدن مدت بلا و فتنه را، بار كردند بیناییهای خود را بر شمشیرهای خود، یعنی بیناییهای خود را مصروف شمشیر زدن و جهاد كردن گردانیدند و نزدیك شدند به طاعت پروردگار خود به حكم امام پند دهنده ی خود.

«حتی اذا قبض الله رسوله صلی الله علیه و آله، رجع قوم علی الاعقاب و غالتهم السبل و اتكلوا علی الولائج و وصلوا غیر الرحم و هجروا السبب الذی امروا بمودته و نقلوا البناء عن رص اساسه، فبنوه فی غیر موضعه.»

یعنی تا آن زمانی كه قبض كرد خدا روح رسول خود صلی الله علیه و آله را، برگشتند جماعتی از دین به سوی ضلالت بر پاشنه های پاها، یعنی قهقری و هلاك ساخت ایشان را راههای شیطانی و خواهشهای نفسانی و توكل و اعتماد كردند بر دوستیهای باطنی با گمراهان و در پیوستند و اعانت كردند به غیر خویشان پیغمبر صلی الله علیه و آله و ترك كردند و واگذاشتند سبب نجات آن چنانی را كه مامور بودند از جانب خدا و رسول به محبت او كه اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله باشند، كه اسباب و وسایل نجات خلقند و نقل كردند بنای خلافت را از اصل استوار خود، پس بنا كردند در غیر محل و مستحق او كه ائمه ی جور و ضلال باشند.

«معادن كل خطیئه و ابواب كل ضارب فی غمره، قد ماروا فی الحیره و ذهلوا فی السكره

[صفحه 659]

علی سنه من آل فرعون: من منقطع الی الدنیا راكن، او مفارق للدین مباین.»

یعنی آن جماعت معدنهای هر گناه و معصیت باشند و درهای هر داخل شونده در دریای ضلالت و جهالت باشند، آمد و رفت می كنند در حیرت و سرگردانی و غافلند از عذاب خدا به تقریب مستی لذات دنیا، بر طریقه ی آل فرعون باشند: از مردم بریده شده به سوی دنیا، فرورونده در دولت دنیا، با مردم جدا شده از دین دور از دنیا و از برای او نباشد دنیا.

[صفحه 660]


صفحه 657، 658، 659، 660.








    1. اصل: الی ذكر الملاحم.
    2. چ: و ما الیوم.
    3. چ: و وسط عدل.
    4. در هر سه نسخه: نصلا و در همه ی نسخه های دیگر: النصل.
    5. ن و چ: و نزدیك شدن.